سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه نو

مرگ دختر دانشجو

چند روزیه تو خبرای پیداو پنهان میشنویم که دختری در دانشگاه امیر کبیر فوت کرده!دانشجوی ارشد!فرزندشهید!

در نگاه اول به این موضوع اون رو یه اتفاق ساده تلقی می کنیم که در روز و در گوشه گوشه ی جهان اتفاق می افته .ولی وقتی کمی بیشتر به اطراف و اکناف این اتفاق دقت می کنیم میبینیم که این اتفاق زنگ خطری است برای مسئولین ما .

زنگ خطری که داره به او نها این هشدارو میده که زمانی دانشجوی شما میتونی در راستای پیشبرد اهداف علمی کشور قدم برداره که از حد اقل های ممکنه بر خوردار باشده متاسفانه با آغاز سال تحصیلی جدید شاهد گران شدن هزینه غذای دانشگاه ها و همچنین ارائه خدمات ضعیف در زمینه خوابگاه های دانشجویی بودیم .این سری اقدامات و با توجه به شرایط جامعه و وجود دست های پشت پرده زمینه برای سوءاستفاده برخی از افراد را فراهم آورده .این حرکات باعث تحریک دانشجویانی می شود که ویژه ترین خصوصیت آنها جوان بودنشان است که این حوانی باعث دارا بودن بر خی ویژگی ها ازجمله احساس بودن و عجول بودن است.در تحلیلی می توان این حرکات را سلسله اقداماتی دانست برای ایجاد لشکری مخالف و در سطح دانشگاه ها که در زمان مورد نیاز از آنها برای پیشبرد اهداف استفاده شود.

حال باید گشت و دید این دست های پشت پرده چه کسانی هستند؟هدف آنها چیست؟برای که کار میکنند؟و هزاران سوال دیگر......

اما باز مراقب باشم که خودمان نیز در دام این جریانات گرفتار نشویم و به گفته مقام معظم رهبری در پازل دشمن حرکت نکنیم.

در آخر برای این خواهر دانشجو بهشت برین و همجواری با صالحین را از خدامند طلب میکنم

التماس دعا

 


[ یکشنبه 90/7/17 ] [ 11:37 عصر ] [ امیرعباسی ]

ازحرفاتون حالم بهم میخوره.................همتون ریاکارید............

دیگه شورشودراووردین.........حالم ازحرفاتون به هم میخوره.........ریاکاریدهمهتون نونبه نرخ روز میخریدچقدربابت نوشتن این چرندیات میگیریدکوفتتتون بشه الهی

مطالب بالا نظر یکی از مخاطبان وبلاگ این بنده حقیر بود که به صورت خصوصی ارسال کرده بودنند.

نمی دونم در جواب این دوستومون چی باید گفت اما...........

واقعا نمی دونم این حرفارو از رو چی می زنن

آره ما پول می گیریم که بنویسیم

بنویسیم که خدا غریبه

آره ما پول می گیریم که بنویسیم که دلمون گرفته

آره پول میگیریم که بنویسیم بعضی ها بدجوری غریبن

آره پول می گیریم که بنویسیم که ما امولیم

آره پول می گیریم که بگیم با دنیا کاری نداریم

ما پول میگیریم که بگیم چرا حرف زدن از شهدا حال بهم می زنه

ما پول می گیریم بنویسیم اینکه بعضی ها از بعضی ارزش ها سوء استفاده کردند به ماچه؟

باور کنید خستم.......


[ سه شنبه 90/7/5 ] [ 11:48 عصر ] [ امیرعباسی ]

 

آن روزها «آقا»، رئیس جمهور بود، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای.

وقتی آقا برای رفتن به مراسمی از ساختمان بیرون آمدند، مرحمت بالازاده خودش را به ایشان رساند، تلاش محافظان نتیجه ای نداشت، چون آقا به اشاره اجازه داده بودند تا این نوجوان را ملاقات کنند؛

مرحمت 13 ساله با لهجه شیرین آذری و شاید هم به زبان آذری گفت «آقا! یک خواهش داشتم».

آقا با مهربانی حالش را پرسیدند و نامش را و بعد گفتند «خب، چه خواهشی پسرم؟»

مرحمت که هیجان زده بود، نفس عمیقی کشید و گفت آقا! خواهش می کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور دهید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!

آقا پرسیدند چرا فرزندم؟ و مرحمت که حالا دیگر بغضش ترکیده بود وهق هق گریه امانش نمی داد با کلماتی بریده بریده

گفت :آقا! حضرت قاسم (ع) هم مثل من 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه میدان داد، اما فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی دهد به جبهه بروم، می گوید 13 ساله ها را نمی فرستیم
مرحمت بالازاده با نشان دادن مجوز آقا، وارد تیپ عاشورا شد.

 
«مرحمت بالازاده» روز 21 اسفند 1363 در عملیات «بدر» در جزیره مجنون شهید شد؛ در عملیاتی شهید «مهدی باکری» هم در به آسمان پرگشود


[ یکشنبه 90/7/3 ] [ 10:36 عصر ] [ امیرعباسی ]
درباره وبلاگ

امیرعباسی
دل نوشته های یک بسیجی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 70092