سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه نو

آمدم تا ازغربت نیامدنت بگویم .......

امدم تا ازغربتت برای خودت بگوییم..........

آمدم که بگوییم که خواندم که :صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ

((رنگ خدایی ( بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام ) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟))

اما نمی دانم هرچه می کنم رنگم رنگ خدا نمی شود.........

شاید برای رنگ خداشدن باید سوخت......

باید سوخت تا زنگ زده گی ها از ما جدا شود...............

حال چیزی نمی خواهم چیز اینکه مارا بسوزان...............

مارا مبتلا به عشق خود کن..............


[ جمعه 90/11/28 ] [ 4:18 عصر ] [ امیرعباسی ]

همیشه لحظه های آخر ین زیارت در حرم سخترین لحظه هاست

انسان نمی تواند دل بکندو خدا حافظی کند

بعضی ها به امید زود بر گشتن اصلا خدا حافظی نمی کنند

آری چقدر سخت است از حرم دل کندن ...

اما جه می شود مردمانی خود امامان را می دیدندو از آنها روی بر می گرداندند

چه می شود که چاه همدم ید الله می شود

چه می شود که مردمانی که صورت آنها هنوز از حرم نفسهای امام معصوم داغ است دست به خنجر می برند برای بریدن سر همان امام......

این بشر دو پا موجودی است عجیب....

از ظلمهای روزگار که بر او روا شده منالد، در حالتی که بزرگترین ظالم است بر خود ،ظَلَمْتُ نَفْسی

نکند ما فکر کنیم این کار ها از ما بعید است ،بعضی از ما ها بهتر است با خود یاد آور بشویم که ما با امام زمان خود چه کردیم

 


[ جمعه 90/11/21 ] [ 7:25 عصر ] [ امیرعباسی ]

ای مقتدای عالم هستی محمدا!

طعم شراب ساغر مستی محمدا!

آیینه‌ خدای احد شهریار حسن

همسایه‌ صدای خداوندگار حسن

هم‌صحبت تبسم زیبای کردگار

پروردگار سفره‌ دنیای کردگار

زیباترین ترانه‌ عالم جمال توست

حق ذوالجلال از سر خط جلال توست

شولای آفتاب و غزل‌های بی‌نظیر

بر انبیای قبل خودت بی‌گمان امیر

حق با تو عشق را به سرانجام خود رساند

عقل و حواس را به ره عاشقی کشاند

حق با تو رودهای جهان را روانه کرد

حق با تو ناز در همه جا عاشقانه کرد

حق با تو زخم‌های زمین را شفا نوشت

حق با تو دردهای زمان را دوا نوشت

حق با تو خاک را به ثریا کشانده است

هر دیده را برای تماشا کشانده است

حق با تو پیش خود به خودش افتخار کرد

ناز و نیاز و عشق و جنون را شکار کرد

حق با تو بود حق به‌خدا با تو کار داشت

بی‌خود نبود خود به تو با خود قرار داشت

ای سرسپرده در سر راه خدای نور

ای شور و شوق و هلهله هر لحظه با تو شور

ای ربنای رکعت دوم سرور تو

ای کائنات، روشن روشن به نور تو

شهر و دیار اهل خدا در نمازها

سرگشته‌ی تبسمی از راز نازها

آقای عطر اَشهَدُ اَنَّ رسول نور

رمز سلام و ذکر و قنوت و نیازها

آقای مهربانی و آقای خلق و خوی

ای تا همیشه مرشد هرچه حجازها

رونق گرفت بزم مناجات از صدات

زیبا شد آه در دل سوز و گدازها

عزت گرفت زن به نگاه کریم تو

رفت از فرود، رو به تمام فرازها

آقا! جهان بدون شما برقرار نیست

در مکتب معاشقه جز تو نگار نیست

لب‌هات آیه‌آیه ملاقات تا خداست

قرآن کتاب معجزه‌ ذکر ربناست

پیغمبر الهی و پیغمبر امید

ای کاش می‌شدم به نگاه شما شهید

«در سایه‌ی تو بلبل باغ جهان شدم»

«ایمن ز شر فتنه‌ آخر زمان شدم»

ای یوسف جمال خداوند را نمک

داوود را نوای خوش‌آهنگ نیلبک

حسن ختام خیل رسولان عالَمی

هر چند از تمامی عالم مُقدَّمی

ای چلچراغ پهنه‌ گیتی محمدا!

میلاد توست جرعه‌ای از شادی خدا

حالا که آیه آیه تو را نوش کرده‌ام

خود را ببین چگونه فراموش کرده‌ام

خود را فقط برای شما خرج می‌کنم

این مانده عمر را به دعا خرج می‌کنم

تا در جهان صدای شما منتشر شود

هرچه سکوت، هرچه صدا خرج می‌کنم

دیوانگی تجلی شوق زیارت است

دل را نفس نفس وَ به‌جا خرج می‌کنم

تایید کن به لطف، مسلمانی مرا

سامان ببخش بی سر و سامانی مرا


[ پنج شنبه 90/11/20 ] [ 3:41 عصر ] [ امیرعباسی ]
درباره وبلاگ

امیرعباسی
دل نوشته های یک بسیجی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 70043